پاورپوینت بررسی معماری سبک پارسی
بخشی از مطالب:
نخستین شیوه معماری ایرانی است که تا سدهی چهارم پیش از میلاد رایج بوده و
از روزگار هخامنشیان تا حملهی اسکندر به ایران را در برمیگیرد. در این
سبکِ معماری بیشتر از آن که بتوانیم به یک شیوه خاص اشاره کنیم، توانایی و
هنر ایران در تقلید درست و هماهنگی میان سبکهای مختلف را شاهدیم.
در این دوران همکاری میان هنرمندان از سرزمینهای مختلف، تحت تأثیر گسترش
قلمروی هخامنشیان دیده میشود و یکی از تأثیرگذارترین آثار این دوران در
عرصهی طراحی، الگوی چهارباغ است.
اصول معماری ایرانی
هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی در نمونههای این هنر نمایان شده است. این اصول چنین هستند:
مردمواری، پرهیز از بیهودگی، نیارش،
خوبسندگی و درونگرایی.
مردمواری: مردمواری به معنای رعایت تناسب میان اندامهای ساختمانی با
اندامهای انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمانسازی است.
پرهیز از بیهودگی: در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانسازی نکنند و از اسراف پرهیز میکردند.
نیارش: واژه نیازش در معماری گذشته ایران بسیار بکار میرفته است. نیارش به
دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمانیه (مصالح)شناسی گفته میشده است.
خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش میکردند ساختمانیه مورد نیاز خود را از
نزدیکترین مکانها بدست آورند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به
ساختمانیه جاهای دیگر نباشد و خودبسنده باشند.
درونگرایی: اصولاً در ساماندهی اندامها گوناگون ساختمان به ویژه خانههای
سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران،
ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این
امر به گونهای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
معماری پیش از پارسی
تا پیش از کوچ آریاییان به ایران، تیرهها و ملتهایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی میکردند که معماری پیشرفتهای داشتند.
تپه زاغه: یکی از مراکز اولیه استقرار کشاورزی در ایران است. این مکان در
دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از اواخر هزاره هشتم تا اواسط هزاره پنجم
پیش از میلاد در آن بدست آمده است.
شیوه معماری پارسی
شیوه پارسی، نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله
اسکندر به ایران، یعنی از سده ششم پیش از میلاد تا سده چهارم را دربر
میگیرد.
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها، باور به تقلید درست بوده
که آن را بهتر از نوآوری میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و
با شرایط زندگی سازگار باشد. آریاییها چون مردمی کشاورز بودند و در
سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند، خوبی آشتی جو و سازگار داشتند. به گمان
فراوان آریاییها هنگام کوچ و گذر از کنار درچه ارومیه، در برخورد با
معماران ارارتویی، از آن الگو گرفته و آن را برساو کردهاند (برساو کردن
برابر الگو گرفتن از نگارههای طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریختهای ناب
هندسی است). مردم ایران از هزاران سال پیش، از چنین شیوه معماری پیروی
میکردهاند، چنانکه مردم ابیانه و افوشته (در نطنز) هم که نامی از ارارتو
نشنیدهاند چنین کردهاند.
نمونههای این الگوبرداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت میشود
که دو نمونه از آنها «تالار ستوندار» و «کلاوه»ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن
بزرگ بود، ستونهایی چوبی در میان تالار هم زده میشد. همین روش را
آریاییها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستونها را از سنگ و دیوارهای
گرداگرد تالار را از خشت میساختند که ستبرای (قطر) برخی دیوارها تا پنج گز
میرسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش میکردند جلوی ورود گرما
به درون را بگیرند. بدین گونه از معماری ارارتویی الگوبرداری میشد، در
حالی که ساختمایهای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود، در شوش دگرگون
شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش، پس از اسلام نیز دنبال شد.
نمونههایی از آن در مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب
یافت میشود.
کلاوههای ارارتویی به گونهای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این
الگوبرداری، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه
سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.